وبلاگ دانشجویان رشته کامپیوتر دانشکده سما مسجدسلیمان
| ||
|
این یافتهها، پس از آن توسط تصویربرداریهای عصبی و مغزی نیز مورد تایید قرار گرفت. میزان فعالیت در قسمتهایی از مغز که در حالتهای احساسی منفی نظیر درد و پریشانی دخیل هستند در قبال پیشنهادات غیرمنصفانه از سوی یک انسان دیگر واکنش بسیار شدیدتری داشته و سطح واکنش در قبال همان پیشنهاد از سوی کامپیوتر در سطح به مراتب پایینتری قرار میگیرد. در قیاس تعامل با یک کامپیوتر و تعاملات اجتماعی انسانی، کنش و واکنش با یک انسان دیگر بخشهای قابل توجهی از مغز را به فعالیت وا میدارد که در اصل مسئول ایجاد استدلال و فرض در خصوص ذهنیت انسانهای دیگر است. یکی از صفات منحصر بفرد ادراک اجتماعی بشر، به گرایش ما برای ساختن مدلی از ذهن دیگران مربوط میشود. چنین خصوصیتی موجب میشود انسان قادر باشد تصوری از وضعیت ذهنی شخص مقابل ایجاد نموده و بر مبنای آن به استدلال بپردازد. هنگامی که به تعامل با دیگر افراد میپردازید، ذهن شما بطور مداوم در حال استدلال و قضاوت در خصوص آن شخص و حالات ذهنی اوست، حال آنکه در اغلب اوقات حتی بصورت خودآگاه متوجه این فرآیند نخواهید بود و شاید گاهی تلاش میکنید هیچ قضاوتی در خصوص افراد نداشته باشید؛ اما ذهن برای ایجاد یک تعامل مطلوب بصورت پایدار نیاز به بازخورد داشته و تلاش میکند بازخورد مورد نیاز خود برای ارائهی کنشهای بعدی را از مدلسازی و استدلال حالات ذهنی شخص مقابل بدست آورد. ذهن دائما اندیشه میکند که طرف مقابل چه تفکری در ذهن دارد، حالات تن صدای او نمایانگر چیست، قصد و منظور وی چیست و... این خصوصیت همان چیزی است که ارتباطات اجتماعی را نیازمند صرف انرژی و فعالیتهای ذهنی سنگین میکند. بر همین اساس، تعامل با سایر انسانها به درگیری احساسی بیشتری نیاز خواهد داشت که تلاشهای ادراکی و شناختی بیشتری را نیز وارد جریان خواهد کرد. حال آنکه تعامل با کامپیوتر آدمی را از بار این درگیری ذهنی تا حدود زیادی رها ساخته و اسباب راحتی بیشتر را فراهم میکند. این مطالعات همچنین به خوبی نمایانگر تفاوت شدت فعالیت، در حالت تعامل با یک انسان دیگر و تعامل با یک کامپیوتر است. هنگامی که ما به تعامل با یک انسان دیگر میپردازیم، قادر به کنترل سطح درگیری احساسی صرف شده طی فرآیند تعامل نخواهیم بود. فعال شدن نواحی مشخص مغز حالت خودکار داشته و بدون دخالت ارادی ما، به هنگام یافتن یک انسان دیگر در رادار به انجام وظیفه خواهد پرداخت.
در تصویر فوق، نواحی رنگی قسمتهایی هستند که هنگام مشاهدهی چهرهی یک انسان دیگر، توسط شخص، فعالیت بیشتری در مقایسه با شرایط کنترل از خود بروز میدادند. این قسمتها تلاش دارند مرتبا بازخوردهای مورد نیاز مغز را از تعامل با شخص مقابل بدست آورند. بنابراین اگرچه ما در اغلب اوقات نمیتوانیم احساس راحتی بیشتر خود برای انجام تعاملات از طریق کامپیوتر را توجیه کنیم (خصوصا در مواقعی که احساس خستگی داشته باشیم) اما نتیجهی علمی به وضوح رفتار ما را توجیه میکند: ارتباط با یک کامپیوتر نیازی به تلاشهای شناختی و احساسی از سوی ذهن نداشته که تعامل ما با آن را ساده میکند. چرا برقراری ارتباط از طریق وبسایتهای اجتماعی از تعامل رو در رو سادهتر است؟مطالعات نشان دادهاند که تعاملات روزمرهی ما، اغلب به کلی بر مبنای ارتباطات غیرشفاهی صورت میپذیرد. هنگامی که به تعامل با دیگران میپردازیم، ذهن ما بطور دائم در حال پردازش سیگنالهای مستقل از کلمات نظیر حالتهای چهره، تن صدا، اشارات، زبان بدن، ارتباط چشمی و حتی فاصلهی فیزیکی میان افراد است. نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 8 مرداد 1393
] [ 10:47 ] [ سامان زکی پور ]
|
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |